زنده باد زندگی
يكشنبه, ۷ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۰۶ ق.ظ
13 خرداد 92
باید می اومد اینجا و اعتراف می کردم که زندگی همیشه بد نیست!
راستش،زندگی هیچ وقت بد نیست...این منم که یه روزایی حوصله ی مبارزه ندارم و زندگی برام "بد" میشه. امروز چیزی تغییر نکرده.اما حال من خوبه.فقط چون تلاش کردم،دنبال کار گشتم و یه صبحونه ی حسابی خوردم... و نتیجه ها هم چندان مهم نیستن!مهم منم که امروز هیچ جوری نمیخوام به هم بریزم.
هنوز کلی امید دارم به زندگی! به جز چاپ کتابهایی که یک گوشه خاک می خورند،هست جنبه هایی که می تونه شور منو نگه داره...که زنده گی رو زندگی کنم.
هنوز سر کار نرفتم
ازدواج نکردم
ادامه تحصیل ندادم
موسیقی یاد نگرفتم
یه شناگر ماهر نشدم
همه ی کتابای دنیا رو نخوندم- حتی همه ی کتابای بزرگ دنیا رو نخوندم!
اینا بهم جرئت زندگی میده.نه جرئت واژه ی خوبی نیست.اینا منو هل میده جلو تا زندگی کنم...
زنده باد،زندگی!
۹۴/۰۴/۰۷